یک سرمایهگذاری عاشقانه
زمانی که صحبت از سرمایهگذاری است، تمام چشم و گوشها به سمتی تیز میشود که منبع آن کجاست؟ کم اتفاق میافتد در روزگار اقتصادِ سرگردان با دل، عاشقانهای ساخت و پای ریسک آن نشست. اینروزها همه چنان سردرگم پدیدههای نوظهور در اقتصاد نابارور هستیم که هرگونه باروری در اقتصاد فرهنگی را بهمثابه تولد جنین ناقصالخلقهای میپنداریم که قصد مکشِ خونِ غیری دارد. سخن از سرمایهگذاری در سریال «عاشقانه» است که درحالحاضر در شبکه خانگی این روزها به نمایش درآمده و از انتقاد در امان نیست. شایسته است جامعه مخاطبِ این سریال از سرمایهای که برای این موضوع در نظر گرفته شده باخبر شوند مبادا ذهنهای کنجکاو و کاوشگر با شایعاتی همسو شده و بنا را بر فرضیه مرسومِ این روزها یعنی «پولهای بادآورده» یا بهعبارتی «پولشویی» قصد فریب افکار عمومی را در سر بپرورانند. همه نیک میدانیم هزینههای چنین سریالی با دراختیارداشتن نامیانِ سینمای ایران و پشتیبانی و تدارکات آن بدون پشتیبانگرهای اقتصادی (اسپانسر) تقریبا غیرممکن است و این پشتیبانی کاملا دوطرفه بوده و هرکدام در ورود و احیانا خروج آن که به سوددهی احتمالی تعبیر میشود، سهم بسزایی دارند و نیز همه بهخوبی میدانیم در شرایط حساس امروزی درخصوص هرگونه سرمایهگذاری اقتصادی و فرهنگی باید از تمام مجاری قانونی کسب تکلیف و مجوز کرد تا مبادا از آن هرگونه تعبیر به حاشیهسازی شود. این سریال هم مشابه سایر سریالهای خانگی از تمامی مراجع قانونی ذیصلاح و بسترهای قانونی فرهنگی اجازه نمایش گرفته و جای هیچگونه پرانتز یا سهنقطهای که از آن تعبیر و تفسیر به سوءاستفادههای مالی شود نمایان نیست.

دستاندرکاران این سریال و بهویژه پشتیبانگر آن بنا بر سوابق فرهنگی، علمی و کارآفرینی در زمره شرکتهای دانشبنیانی است که خوشبختانه در سطح ملی از خدمات قابلتوجهی برخوردار بوده و اساس ساخت این نوع از سریال را با توجه به محتوای مفهومی آن سعی در بازنشانی آسیبهای اجتماعی و راهکارهایی در پیوند خانواده آنهم در غالب ارتباط صنعت با اساس و زیرساختهای فرهنگی که بهنوعی در ارتباط عاطفی بین گسستهای موجودِ برخی از خانوادهها نقشِ کمکگر را ایفا میکند، در ذهن دارد و برهمیناساس نسبت به تهیه و پشتیبانی آن اقدام کرده است چه از آنجایی که با یاریگرفتن از سمبل کارت کادونا به فهم این موضوع و فرهنگسازی میپردازد و چه آنجایی که به کمک معیارهای فرهنگی ایران در پایداری فرهنگِ خانواده نقشآفرینی در همذاتپنداری را به نمایش میگذارد.این نیز از خاطرمان نرود که دولتها در اکثر کشورهای پیشرفته با سرمایهگذاری و مشارکت بخش خصوصی در انجام این گونه از پروژههای فرهنگی که مبادرت به معرفی آسیبهای اجتماعی میکنند نهتنها در این مسیر به حاشیهروی نمیپردازند که برعکس مشوق و حتی پشتیبان چندجانبه در تهیه و نمایش آنها شده یا حتی در کمترین مورد به معرفی آن به صورت بینالمللی، آنهم در قالب فرهنگسازی اقدام میکنند نظیر آنچه در معرفی و اهدای جایزه آکادمی اسکار نصیب هنرمند ایرانی و در نتیجه افتخارآفرینی برای جامعه ایرانی شد. در پایان، دور از هرگونه شائبهگری امید داریم نمایش این دست از سریالها در فرهنگسازی و امکان کپینکردن آن از سوی مردم که خود از مهمترین پشتیبانهای فرهنگی در ارائه و معرفی شاخصهای فرهنگ کهن این سرزمیناند، در تعادل جامعه در تمام ارکان آن نقش بسزایی برعهده گرفته و از نتایج آن به رشد و پویایی بیشتر فرهنگ این دیار کمک کنیم. / محمدرضا نادری